توسط نسترن
| یکشنبه دهم آبان ۱۳۸۸ | 15:38

وقتی زن و مرد با هم همكار باشند یعنی
شبانه روز در كنار هم هستند و گاهی همین حضور شبانه روزی زن و مرد در كنار
هم و عدم دوری باعث سردی و یكنواختی روابطشان می شود.
محیط های كاری یكی از روش های
آشنایی افراد با یكدیگر محسوب می شود و بسیار اتفاق می افتد كه افراد پس از
آشنایی با یكدیگر در این محیط تصمیم بر خواستگاری از یكدیگر و ازدواج با
هم می گیرند. این امر علاوه بر مزایای بسیاری كه دارد، معایبی را هم به
دنبال می آورد كه بهتر است قبل از هر تصمیمی تمام جوانب آن سنجیده شود.
مزایا
1 - وقتی همكار فرد، خواستگارش
می شود بدین معناست كه این دو نفر ماهها و یا حتی سالها در كنار هم بوده
اند و با هم آشنا هستند. همین آشنایی باعث شناخت بهتر و كاملتر فرد از
همكارش شده و شرایطی را حاصل می كند تا طرفین به سمت ازدواجی آگاهانه حركت
نموده و در تشكیل زندگی مشتركشان موفقتر از دیگران باشند.
2 - وقتی زن و مرد هر دو در یك
شغل مشغول به كار باشند بسیار بهتر از دیگران می توانند فرد مقابل را درك
كنند زیرا با مشكلات و معضلات شغلشان آشنایی كامل دارند. مثلاً وقتی یك
خانم پرستار با یك آقای پزشك ازدواج می كند؛ هر دوشان نسبت به شغل فرد
مقابل شناخت و آگاهی كامل داشته و می دانند كه شغل نامزدشان دارای محدودیت
ها و مشكلاتی است كه آنها به عنوان یك همسر باید این معضلات و محدودیت ها
را درك كنند و فرد مقابل را در تحمل این سختی ها یاری رسانند. در حالی كه
اگر همین خانم پرستار با آقایی كه كارمند است یا شغل آزاد دارد ازدواج كند
در بسیاری از امور چون مواقع ضروری و شیفت های شبانه، ساعات كاری
زیاد،خستگی فراوان، حساسیت های روحی و ... نمی تواند همسر خود را درك كند و
همین امور باعث ایجاد تنش هایی در زندگی زناشویی شان می شود.
3 - حضور همسر در محیط كار باعث
افزایش اعتماد به نفس فرد می شود. به بیان دیگر وقتی فرد حس می كند كه
همسرش در كنار اوست و در مواقع نیاز می تواند به وی تكیه كند اعتماد به
نفسش بالا رفته و روحیه اش بهتر می شود.
4 - افزایش اعتماد به نفس و داشتن روحیه بالا، باعث افزایش انرژی و در نتیجه كارایی افراد می شود.
معایب
1 - بسیاری گمان می كنند كه چون
چند سال است با خواستگارشان همكارند پس او را كامل می شناسند به همین دلیل
به اموری چون صحبتهای جدی و منطقی و تحقیق اهمیت نداده و از انجام آنها
خودداری می كنند. در حالیكه تحقیقات محلی یكی از اصول شناخت كاملتر فرد
محسوب می شود. برخی از خصلت های فردی تنها در خانواده و محله بروز می
یابند.
2 - گاهی اتفاق می افتد كه
خواستگار همكار جز رده روسا و مدیران محسوب می شود. همین امر محدودیت ها و
معذوریت های فراوانی برای فرد مقابل به همراه می آورد. مثلاً اگر خانم قصد
ازدواج با مدیر خود را نداشته باشد و پاسخش به خواستگاری وی منفی باشد
احتمالا آینده شغلی اش تا حدودی به خطر می افتد. وجود این قبیل مشكلات
بسیاری را از دادن پاسخ منفی می ترساند یا وادار به دادن جواب مثبت و در
نتیجه تشكیل زندگی ناموفق می كند.
3 - پاسخ منفی به خواستگاری كه
جز همكاران معمولی نیز می باشد خالی از مشكل نبوده و یقیناً بر روابط كاری
طرفین و نحوه برخورد آنها با یكدیگر تاثیر گذار است.
4 - ازدواج دو همکار باعث ایجاد
برخی ملاحظات و محدودیت ها در میان خودشان می شود كه تا پیش از ازدواج
اصلاً برایشان مهم نبوده و به آنها توجه نمی كردند. مثلاً وقتی خانمی ببیند
شوهرش با یک همكار خانم دیگری گرم صحبت و یا خنده است از خود واکنش نشان
می دهد حال آنکه قبل از ازدواج چنین حساسیتی نداشته است.
5 - وقتی زن و مرد با هم همكار
باشند یعنی شبانه روز در كنار هم هستند و گاهی همین حضور شبانه روزی زن و
مرد در كنار هم و عدم دوری باعث سردی و یكنواختی روابطشان می شود. یادمان
باشد كه دوری متعارف، دلتنگی و در نتیجه عشق و علاقه می آورد.
6 - معمولاً برای این زوج ها
فاصله قرار دادن میان كار و زندگی سخت و گاه غیرممكن است. به همین دلیل
آنها مشكلات كاری را وارد زندگی مشترك و مشكلات و دعواهای زناشویی شان را
وارد محیط كار می كنند.
زناشویی بدون تنش
نوشته شده در سه شنبه ششم تیر 1391 ساعت 16:53 شماره پست: 577
زمانی که عوامل آگاه و ناآگاه ، دست به
دست یکدیگر داده و در روابط بین زن و شوهر جراحتها و آلام روحی را عمیقتر
ودردناکتر می کنند ، باید هر چه زودتر این جراحتهای روانی را التیام بخشید و
تنشهایی را که در زندگی آسیب وارد می کنند ، زدود .
در این مقاله برآنیم تا 17 نکته ی کاربردی جهت بحران زدایی از خانواده و عوامل موثر در بهبود روابط زوجین را مورد بررسی قرار دهیم :
**شخصیت همسرتان هرچه باشد ،
شما هم نیازبه دوباره سنجی اعتقادات خود در مورد زندگی دارید. این باور که
شما هم بی عیب و نقص نیستید ، یک نوع آمادگی و انعطاف روحی ایجاد می کند که
برای دستیابی به تفاهم ضرورت زیادی دارد .
**مشکلات زندگی همه یک جور
نیستند و از لحاظ موضوعیت عمق و پیچیدگی با هم فرق دارند . و از این رو
زمانی متناسب با هر کدام برای بحران زدایی مورد نیاز می باشد . هرگز
عجولانه و شتابزده با مشکلات ژرف برخورد نکنید ، بلکه اعتقاد داشته باشید
که مشکلات به تدریج و به مرور زمان ، شکل می گیرند و بر همین اساس ، به
صورت تدریجی نیز باید حل شوند .
**بحرانها و مشکلات زندگی ، محک
لیاقت و شایستگی شما به شمار می روند . سعی کنید با عبور از این بحران ،
لیاقت ، جدیت و توان خود را به اثبات رسانید .
**اجازه ندهید حوادث و افراد شما را بکوبند . روحیه خود را دستخوش ناملایمات نکنید و قدرت خود را از دست ندهید .
**دوباره سنجی انتظارات و
توقعات شما از همسرتان ، در برخی موارد به کاهش بحران منجر می شود ؛ مثلا
باید از خود بپرسید اینکه من معتقدم « همسرم باید چنین و چنان می کرد » ،
این «بایدها » از کجا نشأت گرفته اند ؟ و چگونه باید ها به قوانین ومقررات
زندگی تبدیل شده اند ؟این عمل در بررسی امکانات همسرتان و ارزیابی قدرت
واکنش او به خواسته های شما ، سودمند است .
برای تغییر در روحیه همسرتان و
در نتیجه مشکل زدایی از زندگی ، برخی شرایط حاکم بر خانواده را تغییر دهید ؛
مثلا پیشنهاد یک مسافرت ، افزودن برخی برنامه های متنوع به زندگی ، و در
صورت امکان تغییر در شرایط و ساعات کار و بازگشت به منزل و تغییرالگوهای
ارتباطی با همسر ، از این قبیل موارد محسوب می شود .
** از قوای حیاتی خودتان درست
مثل پولتان صرفه جویی کنید و این حق را نیز برای همسرتان قائل باشید که او
هم انرژی روانی خود را ذخیره کند و با برخوردهای شکننده ، دچار افسردگی و
پیری زود رس نشود .
**یک فلسفه زندگی را که مبتنی بر خوش بینی باشد ، اتخاذ کنید . چنین امری به مهار کردن عواطف و حفظ قوای حیاتی شما ، کمک خواهد کرد .
ادامه مطلب را بخوانيد ...
زمانی که عوامل آگاه و ناآگاه ، دست به
دست یکدیگر داده و در روابط بین زن و شوهر جراحتها و آلام روحی را عمیقتر
ودردناکتر می کنند ، باید هر چه زودتر این جراحتهای روانی را التیام بخشید و
تنشهایی را که در زندگی آسیب وارد می کنند ، زدود .
در این مقاله برآنیم تا 17 نکته ی کاربردی جهت بحران زدایی از خانواده و عوامل موثر در بهبود روابط زوجین را مورد بررسی قرار دهیم :
**شخصیت همسرتان هرچه باشد ،
شما هم نیازبه دوباره سنجی اعتقادات خود در مورد زندگی دارید. این باور که
شما هم بی عیب و نقص نیستید ، یک نوع آمادگی و انعطاف روحی ایجاد می کند که
برای دستیابی به تفاهم ضرورت زیادی دارد .
**مشکلات زندگی همه یک جور
نیستند و از لحاظ موضوعیت عمق و پیچیدگی با هم فرق دارند . و از این رو
زمانی متناسب با هر کدام برای بحران زدایی مورد نیاز می باشد . هرگز
عجولانه و شتابزده با مشکلات ژرف برخورد نکنید ، بلکه اعتقاد داشته باشید
که مشکلات به تدریج و به مرور زمان ، شکل می گیرند و بر همین اساس ، به
صورت تدریجی نیز باید حل شوند .
**بحرانها و مشکلات زندگی ، محک
لیاقت و شایستگی شما به شمار می روند . سعی کنید با عبور از این بحران ،
لیاقت ، جدیت و توان خود را به اثبات رسانید .
**اجازه ندهید حوادث و افراد شما را بکوبند . روحیه خود را دستخوش ناملایمات نکنید و قدرت خود را از دست ندهید .
**دوباره سنجی انتظارات و
توقعات شما از همسرتان ، در برخی موارد به کاهش بحران منجر می شود ؛ مثلا
باید از خود بپرسید اینکه من معتقدم « همسرم باید چنین و چنان می کرد » ،
این «بایدها » از کجا نشأت گرفته اند ؟ و چگونه باید ها به قوانین ومقررات
زندگی تبدیل شده اند ؟این عمل در بررسی امکانات همسرتان و ارزیابی قدرت
واکنش او به خواسته های شما ، سودمند است .
برای تغییر در روحیه همسرتان و
در نتیجه مشکل زدایی از زندگی ، برخی شرایط حاکم بر خانواده را تغییر دهید ؛
مثلا پیشنهاد یک مسافرت ، افزودن برخی برنامه های متنوع به زندگی ، و در
صورت امکان تغییر در شرایط و ساعات کار و بازگشت به منزل و تغییرالگوهای
ارتباطی با همسر ، از این قبیل موارد محسوب می شود .
** از قوای حیاتی خودتان درست
مثل پولتان صرفه جویی کنید و این حق را نیز برای همسرتان قائل باشید که او
هم انرژی روانی خود را ذخیره کند و با برخوردهای شکننده ، دچار افسردگی و
پیری زود رس نشود .
**یک فلسفه زندگی را که مبتنی بر خوش بینی باشد ، اتخاذ کنید . چنین امری به مهار کردن عواطف و حفظ قوای حیاتی شما ، کمک خواهد کرد .
** سازمان عاطفی خود را به گونه
ای مرتب و منظم کنید که مانع از انتقال کلیه نگرانیها و افکار منفی مربوط
به کارتان ، به محیط منزل و بالعکس گردد .
تعدادی از زوجهای جوان به دلیل
آسیبی که در الگوهای ارتباطی فیمابین وجود دارد ، نمی توانند به تفاهم
برسند . ممکن است این آسیب ، در نحوه گفتگو، همکاری ، برخورد با اطرافیان و
یا نظایر آن به وجود آمده باشد ، به هر حال در روابط آنها خللی ایجاد می
کند . در این گونه موارد حضور فرد سومی به عنوان مشاور می تواند در رفع
مشکلات ارتباطی آنها موثر باشد
**هر وقت در اثنای گفتگو با
همسرتان احساس می کنید که به حالت عصبی نزدیک می شوید ، از ادامه بحث
خودداری نموده ، در زمان مناسب به بیان بقیه مطالب خود بپردازید .
**برای حوادثی که شاید هرگز روی ندهد ، خودتان و همسرتان را آزار ندهید .
**از کاه ، کوه نسازید و مسایل
را بزرگ نکنید . بدانید که در زندگی افراد خوش بین ، کاه و کوه ، هر دو
وجود دارد ولی در زندگی افراد بدبین فقط کوه وجود دارد . زیرا آنها از هر
کاهی ، کوهی می سازند و در برابر آن اظهار عجز می کنند .
**مقید باشید که در فرصتهای
مناسب ارتباط کلامی با همسرتان داشته باشید و آن را محدود به مواقعی که
دچار بحران می شوید ، نکنید . زیرا در چنین حالتی ارتباط کلامی شما با
تحریکات روحی و عصبی همراه خواهد بود و در آن صورت نتیجه ای عاید شما نمی
شود .
**همسرتان ،از شخصیتی
برخورداراست که نه آنچنان پیچیده است که شناخت او غیر ممکن باشد و نه
آنچنان ساده است که نیازمند تلاشی از جانب شما نباشد . شناخت همسرتان امری
ممکن و ضروری است . با مطالعه مستمر در حالات و روحیاتش ، او را بیشتر و
بهتر خواهید شناخت و در نتیجه زندگی شما هرگز به لبه پرتگاه نزدیک نخواهد
شد.
** در برخی از بحرانهای
زناشویی، هر یک از زوجین با مطرح ساختن خاطرات دردناک گذشته و بیان تألمات
روحی خود ، مشکل را پیچیده تر می کنند . در حالی که ظاهرا قضایای گذشته
ربطی به مشکل امروز آنها ندارد . این کیفیت که نوعی « واپس گرایی » در
زندگی مشترک است ، احتمال موفقیت را در گفتگوی زوجین ، از بین می رود .
بهترین فرمول در این گونه موارد
این است که هر یک از دیگری صادقانه بپرسد : « برای از این به بعد ، از من
چه انتظاراتی دارید که من انجام دهم ؟» این پرسش ، پیوند مشکل امروز را با
گذشته های دور به کنار می نهد و با طرح یک پرسش مشخص ، در پی پاسخ مشخصی بر
می آید و در نهایت مشکل به شیوه معقولی حل خواهد شد .
**تعدادی از زوجهای جوان به
دلیل آسیبی که در الگوهای ارتباطی فیمابین وجود دارد ، نمی توانند به تفاهم
برسند . ممکن است این آسیب ، در نحوه گفتگو، همکاری ، برخورد با اطرافیان و
یا نظایر آن به وجود آمده باشد ، به هر حال در روابط آنها خللی ایجاد می
کند . در این گونه موارد حضور فرد سومی به عنوان مشاور می تواند در رفع
مشکلات ارتباطی آنها موثر باشد .
**طرح دو پرسش اساسی به این صورت ، می تواند در کاهش بحران زندگی موثر باشد ، به گونه ای که هر یک از زوجین از خود بپرسد :
+ نقش من در آرامش و امنیت خاطر زندگی چیست ؟
+ و آیا چنین نقشی را می توان توسعه و تعمیق بخشید ؟
تلاش زوجین برای یافتن پاسخهایی روشن ، معقول و مستدل می تواند از بروز بحران در خانواده پیشگیری نماید .